تحقیق فیش های تبلیغی

دسته بندي : علوم انسانی » معارف اسلامی
مشخصات فایل :
موضوع : فیش های تبلیغی،
قالبندی : word
تعداد صفحات : 136


بخشی از متن تحقیق :

داستان :
مسموع‌ شد كه‌ شبي‌ بحرالعلوم‌ گفت‌: مرا اشتهاي‌ شام‌ خوردن‌ نيست‌. پس‌ از آن‌فرمود كه‌ غذاي‌ بسيار در ظرفي‌ ريختند و آن‌ را برداشت‌ و در كوچه‌هاي‌ نجف‌ گرديد. پس‌به‌ در خانه‌اي‌ رسيد كه‌ صاحب‌ خانه‌ تازه‌ عروسي‌ كرده‌ بود و آن‌ او با عروس‌ گرسنه‌بودند و چيزي‌ نداشتند. پس‌ بحرالعلوم‌، دق الباب‌ نمود، داماد بيرون‌ آمد . سيد فرمود: الآن‌هم‌ مرا زياد گرسنه‌ شد. پس‌ آن‌ غذا را سه‌ قسمت‌ نمود: يك‌ قسمت‌ را براي‌ عروس‌ داد و دوقسمت‌ را سيد با داماد صرف‌ نمودند.
اگر بنده‌اي‌ به‌ اندازه‌ي‌ عمر حضرت‌ نوح‌ (ع‌) عبادت‌ خدا را بنمايد و به‌ مقدار كوه‌ احدطلا در راه‌ خدا انفاق كند و آنقدر عمرش‌ طولاني‌ شود كه‌ هزار بار پياده‌ به‌ حج‌ رود وبالاخره‌ بين‌ صفا و مروه‌ مظلومانه‌ كشته‌ شود ولي‌ تو را اي‌ علي‌ دوست‌ نداشته‌ باشد حتي‌بوي‌ بهشت‌ را هم‌ استشمام‌ نخواهد كرد.
تكيه‌ به‌ جاي‌ بزرگان‌ نتوان‌ زد به‌ گزاف‌
مگر اسباب‌ بزرگي‌ همه‌ آماده‌ كني‌
يكي‌ از شبها مقداري‌ پول‌ براي‌ حضرت‌ آوردند، فرمود: هم‌ اكنون‌ آن‌ را تقسيم‌ كنيد.عرض‌ كردند، الآن‌ شب‌ است‌ صبر كنيد تا فردا تقسيم‌ كنيم‌، فرمود: «تقلّبون‌ أن‌ أعيش‌ الي‌غد» آيا شما يقين‌ داريد كه‌ من‌ فردا زنده‌ هستم‌؟ گفتند ما هم‌ براي‌ خود چنين‌ باوري‌ رانداريم‌. فرمود: پس‌ تأخير نيندازيد. شمعي‌ آوردند و زير نور شمع‌ اموال‌ را تقسيم‌ كردند.
در آن‌ زمان‌ كه‌ مردم‌ به‌ سفره‌ چرب‌ و درهم‌ و دينار معاويه‌ هجوم‌ مي‌بردند، عده‌اي‌از راه‌ خيرخواهي‌ مي‌گفتند يا اميرالمؤمنين‌ از اموال‌ بيت‌المال‌ به‌ اشراف‌ عرب‌ و قريش‌ بده‌كه‌ اينقدر از كنار تو پراكنده‌ نشوند.
مي‌فرمود: آيا از من‌ مي‌خواهيد كه‌ پيروزي‌ را از طريق‌ ظلم‌ به‌ دست‌ آورم‌؟ نه‌ به‌ خداسوگند چنين‌ كاري‌ را نخواهم‌ كرد.
مقداري‌ عسل‌ و انجير از همدان‌ و حلوّان‌ براي‌ حضرت‌ آوردند و حضرت‌ امر فرمودبين‌ يتيمان‌ تقسيم‌ كنند و خود حضرت‌ شخصاً بچه‌هاي‌ يتيم‌ را نوازش‌ مي‌كرد. و از عسل‌و انجير به‌ دهانشان‌ مي‌گذاشت‌ عرض‌ مي‌كردند چرا شما اين‌ كار را مي‌كنيد؟ مي‌فرمود:امام‌ پدر يتيمان‌ است‌، اين‌ عمل‌ را انجام‌ مي‌دهم‌ تا احساس‌ بي‌پدري‌ نكنند.
امام‌ علي‌ (ع‌) در نامه‌ معروف‌ خود به‌ عثمان‌ بن‌ حنيف‌ فرماندار بصره‌ نوشت‌:
بدان‌ كه‌ پيشواي‌ شما از دنيا به‌ دو كهنه‌ لباس‌ و دو عدد نان‌ اكتفا كرده‌ و شما به‌چنين‌ كاري‌ توانا نيستيد، ولي‌ مرا با تقوي‌ و كوشش‌ و پاكدامني‌ و درستكاري‌ ياري‌ كنيد...به‌ خدا سوگند از دنياي‌ شما طلا نيندوخته‌ و از غنيمتهاي‌ آن‌ مال‌ فراواني‌ ذخيره‌ نكرده‌ و باكهنه‌ جامعه‌اي‌ كه‌ در يد دارم‌ جامعه‌ي‌ ديگري‌ آماده‌ نكرده‌ام‌.
در مواقعي‌ كه‌ به‌ فقرا و مستمندان‌ اطعام‌ مي‌داد از بهترين‌ نان‌ها و گوشت‌ها سفره‌را رنگين‌ مي‌كرد ولي‌ خود از نان‌ جوين‌ خشك‌ استفاده‌ مي‌نمود.
يك‌ روز براي‌ حضرت‌ معجوني‌ از آب‌ و عسل‌ هديه‌ آوردند. با انگشت‌ آن‌ را مخلوط‌كرده‌ و فرمود طيّب‌ و پاكيزه‌ است‌ و حرام‌ نيست‌ ولكن‌ من‌ كراهت‌ دارم‌ به‌ نفس‌ خويش‌چيزي‌ را عادت‌ بدهم‌ كه‌ نبايد به‌ آن‌ عادت‌ كند.
امام‌ علي‌ (ع‌) يك‌ شب‌ مشغول‌ رسيدگي‌ و حسابرسي‌ بيت‌المال‌ بود كه‌ طلحه‌ و زبيربه‌ حضرت‌ وارد شدند، اميرمؤمنان‌ (ع‌) چراغي‌ را كه‌ در مقابلش‌ بود خاموش‌ كرد و چراغ‌ديگري‌ را روشن‌ نمود! آن‌ دو در نهايت‌ شگفتي‌ و تعجب‌ پرسيدند چرا چنين‌ كردي‌؟فرمودند: براي‌ آنكه‌ روغن‌ آن‌ از بيت‌المال‌ بود و من‌ سزاوار نديدم‌ كه‌ در مصاحبت‌خصوصي‌ با شما از آن‌ استفاده‌ كنم‌ ...

فهرست مطالب
عنوان صفحه
داستان
آیات
روایات
نثر ادبی
سیره سه معصوم اول
امامت
سیره بزرگان
خطبات


دسته بندی: علوم انسانی » معارف اسلامی

تعداد مشاهده: 2103 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: word

تعداد صفحات: 136

حجم فایل:98 کیلوبایت

 قیمت: 75,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    در قالب word و در 136 صفحه، قابل ویرایش.